آیا من تنها فردی هستم که تشنج عصبی برخی از رسانهها و کاربران اینترنتی که ناشی از «افشاگریهای ویکیلیکس» بوده برایش قابل درک نیست؟
سعی میکنم در چند مورد و در حد توان نگاهی به داستان ویکیلیکس بیاندازم…
اول، این اسناد از کجا آمدند؟ این اسناد در سیستمی از شبکههای کامپیوتری که مورد استفادهی وزارت دفاع و وزارت امور خارجه ایالات متحده است، قرار داشتند؛ نام این سیستم «SIPRNet» است. چندین میلیون کارمند نظامی و غیر نظامی در کشور آمریکا اجازه دسترسی به این سیستم و در نتیجه اسناد را دارند. علاوه بر آن، این اسناد در کشورهایی مانند نیوزلند، استرالیا، کانادا و انگلیس قابل دسترس است.
دوم، هیچ میدانستید بسیاری از ۲۵۱,۲۸۷ سندی که توسط ویکیلیکس منتشر شد، «طبقه بندی نشده» هستند؟ و هیچ کدام از این چند صد هزار سند، اصلا «فوق سری» نیستند؟ و تنها حدود ۴ درصد از این اسناد سری هستند؟
سوم، ویکیلیکس تنها یک وبسایت است. داستان اصلی درباره یکی از این میلیونها آدمی است که تصمیم گرفته این اسناد را عمومی کند. در دههی ۷۰ امکان داشت که این اسناد به «روزنامه نیویورک تایمز» پست شوند، امروز بر روی سایت ویکیلیکس قرار میگیرند، و در آینده چندین گزینهی دیگر وجود خواهد داشت. اگر ویکیلیکس وجود نداشت، جناب آقای «سرباز یکم بردلی» آنها را بر روی بیتتورنت یا رپیدشیر میگذاشت. داستان دههی ۷۰ با عصر حاضر تفاوت عمدهای دارد. در دههی ۷۰ بایستی این ۲۵۰ هزار سند با مشقت ناممکنی از دستگاه فوتوکپی کمک میگرفتند ولی اکنون عصر اینترنت است و به راحتی در قالب فایلهای دیجیتال کپی و پخش میشوند.
بهرحال کسی که این اسناد را، بر فرض صحیح بودن، از نظر گذرانده باشد متوجه میشود که بیشتر آنها اخباری هستن که ما قبلا میخواندیم و کم و بیش از آنها اطلاع داشتیم.
این را هم در حاشیه بخوانید که به نقل از روزنامه ی NRC هلند در پنج شنبهی گذشته، یکی از هکرهایی که قصد انتقامگیری از وب سایتهای MasterCard و PayPal (به جهت بستن حسابهای ویکیلیکس) را داشت، در این کشور دستگیر شد. این هکر تنها یک نوجوان ۱۶ ساله است!